Saturday, May 16, 2009

بانوی اردیبهشت

پیراهن نخی ام جیب ندارد و دیگر آلوچه توی مشتم جا نمی گیرد
ازگیل و انگور و آلوچه و آلبالو یک به یک تعظیم می کنند
این جا قلمرو فرمانروایی من است
درخت ها می دانند، اردیبهشت که می آید، من بانوی یکتای این باغ می شوم
حیاط سبز سبز شده ، آسوده و سر به هوا پهلوی میخک ها نشسته ام
و برای بعد ها خیال بافی می کنم
این همه سبزینه و گیاه آدم را مالیخولیایی می کند
گفته بودم که، این جا اردیبهشتش همین است

....................................................
اردی: بهتر و بهترین
بهشت : راستی و درستی
اردیبهشت : بهترین راستی و درستی

Thursday, May 14, 2009

برای آنکه یادم نرود، دوباره تقویم را باز می کنم
. خط اول نوشته ام : امسال، سال من است